پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را میآورند، با این که کلا ١٥ هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام ١٠ هزار تومان روی میز میگذارند.
وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون میآورند.
پول:
یک مرد ٢٠٠٠ هزار تومان برای یک جنس ١٠٠٠ تومانی مورد نیازش میپردازد.
یک زن ١٠٠٠ تومان برای یک جنس ٢٠٠٠ تومانی که نیازی به آن ندارد میپردازد.
بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحثها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود.
آینده:
یک زن تا زمانی که ازدواج نکرده نگران آینده است.
یک مرد تا زمانی که ازدواج نکرده هرگز نگران آینده نخواهد بود.
موفقیت:
یک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه همسرش خرج میکند درآمد داشته باشد.
یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.
ازدواج:
یک زن به امید این که شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند، ولی تغییر نمیکند.
یک مرد به این امید با همسرش ازدواج میکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند.
روابط:
اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمیآورد. وقتی رابطهای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" میسراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد.
مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. ٦ ماه پس از جدایی ساعت ٣ نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: "فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوقت نمیبخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانهای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این کار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است که ٩٩ درصد مردان حداقل یک بار آن را انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاورهای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند.
بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران ١٧ ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند.
اغلب پسران ١٧ ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستیهای دوران دبیرستان به ندرت سر انجام پیدا میکنند.
فیلم کمدی:
فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشتهاند و ناگهان سریال "نقطه چین" شروع میشود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند.
زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.
دست خط:
مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند.
زنان از قلمهای خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی"ها و "ن"ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی میخواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد.
حمام:
یک مرد حداکثر ٦ قلم جنس در حمام خود دارد؛ مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله.
در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط ٤٣٧ قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.
خواروبار:
یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود.
یک مرد آن قدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینیها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب به نظر برسد میخرد.
بیرون رفتن:
وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است. وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی ٤ ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.
گربه:
زنان عاشق گربه هستند.
مردان میگویند گربهها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.
آینه:
مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند.
زنان بامزهاند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند. آینه، قاشق، پنجرههای فروشگاه، برشته کنندهها، سر طاس آقای زلفیان و .....
تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند.
یک زن و دوستش میتوانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.
آدرس یابی:
وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد.
مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمیایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم" یا "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم".
پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند.
آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته، ٢٥ قرن پیش از دنیا رفته است.
فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش میداند؛ قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها.
یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.
لباس شیک پوشیدن:
یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی، لباس شیک میپوشد.
یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.
شستن لباسها:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند.
مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را میپوشند و هنگامی که لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.
عروسی:
هنگام یاد کردن از عروسیها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میکنند،
مردان درباره "میهمانیهای دوران مجردی".
اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن ١١ یا ١٢ سالگی میرسند، علاقهشان را از دست میدهند.
مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازیهایشان نیز گرانقیمتتر و پیچیدهتر میشوند. نمونههای از اسباب بازیهای مردان: تلویزیونهای مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوهگیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنیهای کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.
گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گلها آب دهد.
مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانهای پر از گلها و گیاهان پژمرده بر میگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.
هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.
اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند.
اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.